سبک هنری آوانگارد یا پیشرو؛ یا زبان اعتراض هنرمندان؟
هنر پیشرو دوره قهرمانی و تفوق
ترکیب کلمه avant-garde که البته بخشی از آن فرانسوی است در بسیاری از کشورها به کار گرفته شده است به خصوص کشورهایی که انگلیسی زبان هستند.
تاکید اولیه آن همیشه روی ایده «حضور در مقابل» یا «پیش روی» هر چیز دیگر است.
در نتیجه اصطلاح انگلیسی avantalour به معنی «هلوی زودرس» یا نوعی «هلوی زودرس» می باشد.
آوانگارد از آن قبیل اصطلاح هایی است که طیف های گسترده ای از معنا را در خود جای داده است.
بخشی از این اصطلاح که به دنیای فرهنگ و هنر وارد گشته، استعاره نظامی است و بخش لطیف تر آن مترادف و جایگزینی است برای «مدرن» یا جنبش «مدرنیسم».
بخش دیگری از آن هم که توصیفی جامعه شناختی است، به گروهی اشاره دارد که بدون پشتیبانی و حامی هستند.
همچنین این اصطلاح نوعی مفهوم کاذب برای تصدیق شهرت آنهایی به کار می رود که در واتیکان مدرنیته با امنیت استقرار یافته اند.
تقریبا تمامی منتقدین جدی بر این اعتقاد هستند که آوانگارد در نتیجه جذب به درون بنیادها و جامعه مصرف کننده حیات خود را از دست داده است.
در آغاز لفظ “آوانگارد” استعاره ای برای نامیدن فعالیت های بنیادگرا و پیشرو در زمینه هنر و اجتماع بود. این اجماع وجود دارد که این اصطلاح اولین بار در دهه سوم قرن نوزدهم میلادی توسط سوسیالیست آرمانگرای فوانسوی “هنری د سن سیمون (Henri De Saint-Simon)” و زمانی که او هنرمندان، دانشمندان و صنعتگران را پیشگامان برگزیده نظم نوین اجتماعی معرفی نمود؛ به کار گرفته شده باشد:
ما هنرمندان هستیم که به عنوان آوانگارد به شما خدمت خواهیم کرد (سن سیمون در گفتگویی خیالی میان هنرمند و یک دانشمند، تمجیدگر هنرمند است) در حقیقت، قدرت هنر بی واسطه و پر شتاب است: انگاه که ما می خواهیم آرمان های جدیدی را در میان مردم پراکنده سازیم، آن را بر کرباس یا مرمر نقش می کنیم. تقدیر با شکوه هنر اعمال قدرتی قاطعانه بر جامعه است، یک کنش کشیش گونه واقعی، و هم مرزی نیرومند با تمامی طلایه داران عملکرد های روشنفکرانه …
تقدم این تلقی انقلابی بنیادگرا از اصظلاح آوانگارد نسبت به نلقی زیبایی شناسانه آن در قرن بیستم فزونی یافت.
در مقاله “قلب برهنه من” (Mon coeur mis d nu) نوشته شده در فاصله سال های 1862-1864 در تمسخر درگیری های سیاسی-نظامی، اصطلاح آوانگارد به وجود آمد.
حرکت به سوی سوسیالیسم بود که به آوانگارد جهت و هدف می داد.
به طور مشخص، گوستاو کوربه و رئالیسم بنیادگرا و ستیزه جویانه او بود که به بهترین وجه کاربرد مفاهیم دوگانه سیاسی، هنری اصطلاح آوانگارد را تجسم بخشید.
اگر ما اصطلاح آوانگارد را تعاریف مرسوم آن که بیشتر در زمانه مانه و بعد از آن مرسوم گردیده است؛ در نظر بگیریم، به طور تلویحی در درک ما از آوانگاردگرایی مترادف با مفهوم بیگانگی – روانی، اجتماعی، معنوی است.
اگر ما اصطلاح آوانگارد را تعاریف مرسوم آن که بیشتر در زمانه مانه و بعد از آن مرسوم گردیده است؛ در نظر بگیریم، به طور تلویحی در درک ما از آوانگاردگرایی مترادف با مفهوم بیگانگی – روانی، اجتماعی، معنوی است.
در تضاد با «مدل خطی»، هنر آوانگارد در دهه پنجاه با دیزاین سیال گونه، طراحی نرم، اشکال یا قسمت های بی قاعده و معلق و نامعلوم و بافت های ناجور و رنگ های مه آلود و درهم و برهم مطابقت داشت.
اما انگار آوانگارد در دهه شصت، اهداف و نقطه نظرهایش را در تضاد و تقابل مشتقات مشترک سبکی اکسپرسیونیسم انتزاعی، هنر اینفورمل و تاشیسم قرار می دهد.
این مشتقات مشترک سبکی همان چیزی بود که در دوره های سبکی اواخر دهه چهل و دهه پنجاه مشابه بود و در هر دوره سبکی، مشترکا در مجسمه سازی و هنرهای تصویری انعکاس یافته است.
هنر آوانگارد در اواخر دهه چهل و پنجاه تنها یکی بود و نه بیشتر که البته اکنون از لحاظ سبکی خیلی خوب شناخته سده است.
به دلیل فقدان چشم انداز زمانی در دهه اخیر، به سختی می توانیم یک شناخت واحد سبکی مشابه را تشخیص بدهیم و تعیین کنیم.
امروزه به استثنای هنرهای زیبا، هرچند بی شمار، غیر ضروری به نظر می رسند. تنها آوانگارد یا آنچه شبیه آوانگارد است یا آنچه به هنر آوانگارد اشاره می کند، وجود دارد.
منابع:
- نکلین ، لیندا .(مترجم: افهمی، رضا ؛ فربود، فریناز) ( 1391) . ابداع آوانگارد – فرانسه 80 – 1830. کتاب ماه هنر ، سال پانزدهم ، شماره 164 .
- گرینبرگ ، کلمنت .(مترجم: رفیعی راد، رضا) ( 1395) . نقد: نگرش آوانگارد؛ درباره ی سبک تاریخی هنر آوانگارد. تندیس ، سال پانزدهم ، شماره 329 .
- گرینبرگ ، کلمنت .(مترجم: رفیعی راد، رضا) ( 1395) . نقد: نگرش اوانگارد؛ دربارهی سبک تاریخی هنر اوانگارد (2). تندیس ، سال پانزدهم ، شماره 330 .
- ایلوخانی، مسعود .فصلنامه هنر ( 1384) . پست آوانگارد. تندیس ، سال بیست و پنجم ، شماره 64 .
دیدگاهتان را بنویسید